مکتب العقیله

پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب با موضوع «جمعه انتظار» ثبت شده است

یا مهدی.


وقتی نفس گرفته دلم از هوایتان

یعنی منم که زنده ام از دستهایتان


داود من ! دوباره بخوان تا که عالمی

ایمان بیاورد به طنین صدایتان


از این همه سحر که گذشته است می شود

یک شب نصیب این دلم آیا دعایتان ؟؟


تا قبله‌ی عبادت چشمانمان شود

دیگر بگو  که کجا هست جایتان؟


این اشتراک چشم من و چشم خیس توست

من گریه ام به کشته‌ی کرب و بلایتان


آقا اجازه می دهی هر وقت آمدی

نقاشی ام کنند مرا زیر پایتان؟


یک روز عاشقانه تو از راه می رسی

آنروز واجب است بمیرم برایتان


صاحب_الزمان_عج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۵۸
مکتب العقیله

غروب انتظار


چشم‌ها پرسش بی‌پاسخ حیرانی‌ها

دست‌ها تشنه تقسیم فراوانی‌ها


با گل زخم، سر راه تو آذین بستیم

داغ‌های دل ما، جای چراغانی‌ها


حالیا! دست کریم تو برای دل ما

سرپناهی است در این بی‌سر و سامانی‌ها


وقت آن شد که به گل، حکم شکفتن بدهی!

ای سرانگشت تو آغاز گل‌افشانی‌ها!


فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید

فصل تقسیم غزل‌ها و غزل‌خوانی‌ها...


سایه امن کسای تو مرا بر سر، بس!

تا پناهم دهد از وحشت عریانی‌ها


چشم تو لایحه ی روشن آغاز بهار

طرح لبخند تو پایان پریشانی‌ها


صاحب_الزمان_عج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۲۳
مکتب العقیله

جمعه انتظار


چه گریه دار گذر کرد از خیابان ها

کسی که بود حواسش به ما پریشان ها


چه کرده دیدن این شهرها به قلبش که

بریده از همه و رفته در بیابان ها


هزار سال گذشت از حکایت غیبت

ز هجر، یکسره ویران شدند کنعان ها


سوار کشتی امنش بشو، سلامت باش

به فکر باش، می آید زمان طوفان ها


به هجر انس گرفته ام، به وصل محتاجم

دلم شکسته ی وصل است و بند هجران ها


بهار زندگی ما، بهار نزدیک است

خوش است سر بشود با تو این زمستان ها


یکی یکی همه ی نوکران سفر کردند

به پیش مادر سادات، با حسین جان ها


صاحب_الزمان_عج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۲۷
مکتب العقیله

جمعه انتظار


به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است

برای گریه شدن، آبشار هم خوب است


تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا؟

کمی خجالت از این انتظار هم، خوب است


اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا

ولی کشیدن ناز نگار هم، خوب است


مرا ببند که من، جای دیگری نروم

برای عبد فراری، حصار هم خوب است


هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است

کمی هوا وسط این غبار هم، خوب است


اگر که پای رکابت نشد شهید شوم

برای کشتن ما، زلف یار هم خوب است


اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد

امید آمدنت بر مزار هم، خوب است


صاحب_الزمان_عج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۳۷
مکتب العقیله



دریافت تصویر با کیفیت


اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۴۲
مکتب العقیله

انتظار


جمعه_انتظار 


غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی 

غروب ِ این همه غربت، چرا نمی‌آیی؟ 


زمین به دور سرم چرخ می‌زند پس کی

تمام می‌شود این روز‌های یلدایی؟


کجاست جاذبه‌ات آفتاب من؟ خسته ست

شهاب کوچکت از این مدار پیمایی


کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟

کجاست گنبد آن چشم‌های مینایی؟


تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم 

غروب جمعه رسیده ست و باز تنهایی...


صاحب_الزمان_عج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۱۵
مکتب العقیله

غروب چمعه


سلام صاحب الزمان، سلام بر حریم تان

به صد امید هر سحر سلام می دهیم تان


بهار می شود دل خزان برگ ریزمان

صبا اگر بیاورد به شهر مان شمیم تان


خودت به فکر ما همیشه از قدیم  بوده ای

دلم خوش است بر همین کرامت قدیم تان


مرا که بین ظلمت زمانه غرق گشته ام

به جبر هم شده ببر به راه مستقیم تان


همیشه همنشین این دل شکسته ام شدی

اگرچه کوچکم برای منصب ندیم تان


اگر تو را قسم دهم مرا قبول می کنی؟!

به اضطراب زینب و به مادر کریم تان...


به جای روضه یک سؤال می کنم فقط 

سؤال می کنم از آن مصیبت عظیم تان


میان این همه صحابه ی نبی چرا کسی

جلو نیامد و نشد مدافع حریم تان؟!



*فاطمیه*

*صاحب_الزمان_عج*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۷ ، ۰۷:۳۶
مکتب العقیله

یا مهدی (عج)


یا_صاحب_الزمان_عج



این هفته هم گذشت تو اما نیامدی

خورشید خانواده زهرا نیامدی


از جاده ی همیشه چشم انتظارها

‏ای آخرین مسافر دنیا نیامدی


صبحی کنار جاده تو را منتظر شدیم

‏آمد غروب و رفت و تو اما نیامدی


از ناز چشم‌های تو اصلا بعید نیست

‏شاید که آمدی گذر ما نیامدی


امروزمان که رفت چه خاکی به سرکنیم

‏آقای من اگر زد و فردا نیامدی؟


فرصت بهانه است که پاکیزه تر شویم

تا روبرویمان نشدی تا نیامدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۴۵
مکتب العقیله

یا صاحب الزمان (عج)


یا_صاحب_الزمان_عج


چه جمعه ها که یک به یک غروب شد، نیامدی

چه بغضها که در گلو، رسوب شد نیامدی


خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی


برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه

برای عده‌ای، ولی چه خوب شد نیامدی


تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام

دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیامدی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۰۱
مکتب العقیله



دریافت تصویر با کیفیت


مادری بین دود گفت بیا ...


*فاطمیه*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۲۸
مکتب العقیله