ای انسانها بپا خیزید.بندها را بگسلید.زنجیر هارا بشکنید.علم خون برافرازید.بر سجاده ی خون اقتدا کنید و نماز خون به جای آورید.ای حسین زمان،ای زیور عشق و ایثار ،اینک کربلا به پاست.و امتی حسینی رو به سوی کربلاست.
پروانه های عشق،بال ایثار گشوده اند.از معلمشان آموخته اند که باید بی سر به دیدار جانان رفت. ما را بخوان که با سر آییم و بی سر رویم.و جانمان را فدای آن بی سر کربلای عشق کنیم.
ماندن در تهران برایش به معنی ماندن در میدان مین و برگشتن به تبریز به معنی پشت میز نشینی و از دست دادن فرصت خدمتی بود که برای آن نیروی قدس را انتخاب کرده بود...بعداز اینکه در تهران تشکیل خانواده داد.در جواب برادری که به او پیشنهاد کرده بود خانواده اش را بردارد و برود تبریز زندگی کند،گفته بود:
تو شهید نمی شوی !